همه چیز برمیگردد به روز بازی تراکتور - دیهیم اهواز ... چند دوست قدیمی به طور اتفاقی همدیگر را در استادیوم میبینند ... گویی اینها نیمه گمشده همدیگر بودند. تا با یکدیگر سلام و احوالپرسی میکنند دومین سخنی که به میان می آید نحوه تشویق تیم تراکتور است.... همه طرح های نو، تشویق 90 دقیقه ای به صورت سر پا ، تشویق هایی به سبک باشگاههای اروپایی را می طلبند و از همان جا استارت فعالیت TTTT ها رقم میخورد.
روز اول با 40 نفر شروع شد.. بازی بعد شد 200 نفر ... بازی بعدی شد 500 نفر و هر هروز به مشتاقان و علاقه مندان به حضور در این جمع اضافه شد. این گروه دوستی حق عضویت ندارد، محدوده سنی هم ندارد، تنها شرط عضو شدن در این جمع عاشق بودن است، عاشق شهر و دیار خود، عاشق سینه چاک تیم تراختور.
از همان روز های ابتدایی شکل گیری این گروه ، عده ای معلوم الحال شروع به سنگ اندازی کردند و تمام ادعایشان این بود که به اصطلاح قدیمی اند و TTTT ها تازه به دوران رسیده اند.
بیان کردن این حرف ها هیچ نشانی از منطق و عدله مناسب نداشت چرا که TTTT ها در تمامی دوران در استادیومها و در کنار تیم تراکتور حضور داشتند اما همچون آتشفشانی خاموش، بی صدا بودند. چون تا به آن روز سبک تشویق مورد علاقه خود را در ورزشگاه های تبریز ندیده بودند.
از روزی که حضور TTTT ها در سمت چپ جایگاه مشخص شد حرکت های متفاوت و ارزشمندی را از سوی این تماشاگران مشاهده کردیم از جمله تشویق تیم بعد از باخت 3 بر یک مقابل تیم شیرین فراز که تعجب همگان را برانگیخته بود که باعث شد اشک در چشمان عده ای از بازیکنان و همچنین سرمربی تیم جمع شود.
از کارهای منحصر به فرد تیفوسی ها جلوگیری از پرتاب اشیا به درون زمین بازی بود که خوشبختانه با حمایت سایر تماشاگران، فرهنگ اصیل آذربایجان در لیگ یک زبان زد عام و خاص شد.
سومین حرکت جالب این هواداران همراهی تیم در بازی های حساس پایانی خارج از خانه بود که در لیگ یک کمتر کسی به خود زحمت چنین کاری را میداد. خوشبختانه همه کارهای مثبت در همان سال جواب داد و تیم به لیگ برتر صعود کرد. استادیوم کوچک ما به استادیوم بزرگ یادگار امام نقل مکان کرد و TTTT ها روز به روز بزرگتر و موثرتر شدند.
طبقه اول - سمت چپ جایگاه خبرنگاران:
اولین جایی که در استادیوم یادگار امام شروع به پر شدن میشود .... 3 ساعت مانده به بازی محال است جایی برای ایستادن گیر بیاورید ...
و حال 1 ساعت مانده به بازی : اينجا صدا طنين عجيبي دارد. سکوت معنايي ندارد. فرياد، خشم دارد. شادي هم در خشم خلاصه مي شود. خوشحالي را تا حد زيادي بايد بلعيد. چهره ها اغلب در هم است و پر از انرژي. مثبت يا منفي؟ حالابا اين پيش فرض جلو برويد که پر از انرژي مثبت هستند. اينجا نشستن جايز نيست. بايد ايستاد، پاها را به صندلي پلاستيکي کوبيد و دست ها را به هم زد. بودن در کنار آنها رسم و رسومي دارد. با آنها بايد هماهنگ بود. ناهماهنگي تبعاتي دارد. به طرز عجيبي افراطي هستند. تا مرز انفجار پيش مي روند. تا نزديکي هاي ترکيدن. چون اینها ادعای عاشقی دارند پس باید عشق خود را به معشوقشان تا آخرین نفس نشان دهند.»
اغلب سيگاري اند. سيگار کشيدن زمان خاصي دارد. بازي بايد از جريان بيفتد: مثلاً بين دو نيمه. آن وقت آتش دست به دست مي شود تا جايگاه هميشه سايه را تاريک تر کند. تا لحظه يي که یکی از آنها هشدار دهد.« آقا، بس است ديگر. بي خيال شويد. سيگارها را غلاف کنيد که خيلي کار داريم.» دست ها بلافاصله خالي مي شود. دست هايي که بوق را بر نمي تابند. اينجا بوق ممنوع است. پس غيبت لیدرها خود به خود توجيه مي شود. آنها را ميانه خوبي نيست با بوقچي ها...« اين همه جا براي بوق زدن. خدا را شکر که استاديوم هفتاد هزار نفري است. آنها مي توانند در جايگاه هاي ديگر به کارشان برسند. ما با بوقچي ها مشکلي نداريم. آنها قابل احترامند. ولي سمت چپ جايگاه حرمت دارد، نمي شود که...»آنها ميانه خوبي با شکست ندارند. هميشه پيروزي مي خواهند. ولی تحمل باخت را دارند. تیم را بعد از باخت هم تشویق میکنند و احساسات همه را جریحه دار.
دو آتشه ها، تيفوسي ها، يا هر عنواني که اين واژه ها را بهتر معني کند. نام آنها با اين صفت ها عجين شده. آنها عضو جدا نشدني تیم تراکتور هستند.
آنها نوع ديگري از تماشاگران فوتبال ايران هستند. نوع طرفداري هايشان با تماشاگران قديمي متفاوت است. در ميانشان طرفداران قديمي ديده نمي شود. همان ها که جايي مشخص روي سکوهاي ورزشگاه تختی داشتند.« ما اصلاً دوست نداريم طرفداران قديمي خانه نشين شوند. آنها را دوست داريم. اتفاقاً هر وقت هم آمدند، خوشحال شديم. ولي باور کنيد توي باعشمال تشويق تماشاگران مثل همه جاي ایران بود. الان توي جايگاه ما بچه ها يک لحظه هم آرام نيستند. 90 دقيقه ايستاده تشويق مي کنند.
آنها را براي روز بزرگ ساخته اند. البته روز بزرگ براي آنها تنها يک معنا دارد: افتخار آفرینی برای آذربایجان . تيفوسي ها هر فصل براي مسابقه های حساس . حداقل يک هفته قبل از اين مسابقه برنامه ريزي مي کنند. معمولاً در مکاني جمع مي شوند تا نقشه بکشند. سوژه يابي مي کنند. شعار درست میکنند. شعار ها اکثرا سبک و سیاق باشگاه های ترکیه را دارد.در همه شعارهایشان میتوان عشق به تراکتور را درک کرد.
بر عکس هواداران متعصب سایر تیمها میشود گفت همه آنها تحصیلات عالی دارند! با دوربین و خبرنگار رابطه ای ندارند. همه با هم دوست و رفیق هستند. از ناسزایی گویی بی زارند
به هیچ وجه حاضر به تغییر مکان خود نیستند. سمت چپ جایگاه با نام آنها عجین شده...
با بازیکنان تیم رابطه صمیمی دارند، سرمربی تیمشان را دوست دارند... هر کس که دلش با تراکتور باشد برای آنها محبوب است.
خیلی کم شده بازی خارج از خانه را از دست بدهند . به هواداران سایر شهر ها احترام میگذارند و دوست دارن نام آذربایجان را با فرهنگ آن بشناسند.
سنگ اندازها در این مدت بی کار ننشسته اند مدام پشت سر این گروه اراجیف و تهمت ها را روانه میکنند. خیلی جالبه یکی از آنها میگفت هیچکس امکان نداره به خاطر عشق و تعصب به تیم خود نود دقیقه ایستاده تیمش را تشویق کند شما حتما پول گرفتید!!!!!! TTTT را به رابطه زیر زمینی با ارگانهای مختلف متهم کردند در حالی که آنها بیشتر از هر جای استادیوم زیر ذره بین هستند!
نمی خواهم راجع به این موضوعات زیاد زوم کنم چون آنها نیز به وقتش متوجه اشتباهات خود خواهند شد .
فقط این را میگویم و خلاص :تاریخ TTTT ها را با نام آذربایجان گره داده و هیچ کس نمیتواند این دو را از هم جدا کند.
:: بازدید از این مطلب : 355
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2